00:00
02:58
بیدارم از سر شب کل روزو میخوابم
به جای زوزه تو شهر روی لثه میمالم
لشای دورم رفتن جیبامو پرش کردن
مرامو یاد دادم خدامم باز دارم
سیگار یه گوشه لب یه پک عمیق از عمق تن
بیکار تو کل روز و راضی تا که پر شه وقت
شدم از اون دسته آدمای بی عار
شلم و دلخسته با صدای بیمار
دلم گرفته از آدما و دیدشون
چشامو بستم به اعتقاد و دینشون
نیستم اهل جنگیدن لا جنده ها شب غلتیدن
آرزوتو من دیدم چون هرچی خواستم چسبیدم
دلم به گلم خوشه پشت پنجره
به خلت سرفه هامو خش تو حنجره
به جفت گنده قلم پام
به تلخیای کلمه هام
چون گه گدار باس بدی بره
تا باز شه بغض سر دلت
نداره ویسکیم یخ تند و داغ یه مزه تلخ
پره تو سینه حرف برد و باخت با وصف سخت
نگام به تردد مردمی که طرف شده
با من با این منش زندگیم با این روش
فقط میخندم به مثل تو نسله من
حاجیت که من بشم یه عربدست از جنس درد
از نسله سگـدو نسله چک
فیس فول و فکر پرت
زیر فشار مالی بد
آرامش با جنس و پک
مشتی منکه مسیرم و کج کردم اسیرم و
میرم به سمته حق و چهارتا فحش شه نصیبم و
لا دود تو اتاق و نابوده پشت دو تا پل
نبوده غمم هیچوقت بزرگه این دوتا قل
نه میشه پرپر زد نه میشه دست دست کرد
تو فویلی هر شب غرق نداری ترس از مرگ
آس و پاس و نعشه جوووو
عاقبت یه نعش تو جوب
درونت پاکه وحشی اما ساکت